سینمای 2019 بدون شگفتی ، 10 فیلم پرفروش دنیا در سال میلادی که گذشت

به گزارش عینک آفتابی، فهرست پرفروش ترین فیلم های سال، چه در سینمای یک کشور و چه با مقیاس جهانی، هیچ وقت چندان چیز قابل دفاعی نبوده است.

سینمای 2019 بدون شگفتی ، 10 فیلم پرفروش دنیا در سال میلادی که گذشت

به گزارش گروه فرهنگی عینک آفتابی، فهرست پرفروش ترین فیلم های سال، چه در سینمای یک کشور و چه با مقیاس جهانی، هیچ وقت چندان چیز قابل دفاعی نبوده است. همواره یک سری از سرگرمی های سطح پایین، مقدار قابل توجهی از کلیشه ها و فریب های تجاری در شکل گیری این رده بندی ها سهیم بوده اند؛ اما به هر حال چنین نیست که سال به سال سطح کیفی این فهرست ها قابل مقایسه با همدیگر نباشند. برخی سال ها حال عمومی فرهنگ در یک کشور یا حتی در سطح جهان بدتر بوده و برخی سال ها بهتر. مارتین اسکورسیزی اوایل ماه اکتبر در انگلستان با مجله امپایر مصاحبه ای کرد که در آن از او راجع به فیلم های کمپانی مارول پرسیده شد، درباره فیلم های ابرقهرمانی با شخصیت هایی ثابت مثل بتمن و سوپرمن و آنت من و... که از فیلمی به فیلم دیگر می فرایند و همه ریشه در کتاب های داستان مصور دارند.

اسکورسیزی گفت: این فیلم ها بیشتر شبیه شهربازی هستند تا سینما. منظور او شهربازی های موضوعی از قبیل: دیزنی لند بود که اسباب بازی هایی براساس فضای فیلم ها داخل شان قرار داشت. این سخنان جرقه ای بود در انبار باروت. انگار جهان منتظر روزنه ای می گشت تا از آن علیه چیزی که امروز مارول نماد آن است، سیل راه بیندازد. نه تن ها دفاع فرانسیس فوردکاپولا از حرف اسکورسیزی و پس از آن کن لوچ که البته هر دو با لحنی تندتر بیان شدند، ماجرای این بحث را ادامه دار کردند، بلکه فضا چنان شد که می شد فهمید جهان چقدر منتظر صدایی دیگر است؛ صدایی که علیه وانمود ساختگی تجار امروزی هالیوود درباره سلیقه همه مردم جهان باشد. واکنش های مخاطبان به این جمله کوتاه اسکورسیزی این را نشان می داد.

این یک جمله ساده بود که پیچیدن طنین آن در جهان معلوم می کرد خیلی ها چقدر منتظر بودند یکی چنین حرفی زده گردد و چه کسی سزاوارتر از مارتین اسکورسیزی، کسی که ضدیتی با سرگرمی نداشت و نمی شد او را نمادی از سینمای روشنفکری مایوس از فهم عامه مردم و فرورفته در فرم های شخصی دانست. اسکورسیزی بعدا یادداشتی نوشت و گفت که مارول البته یک نماد است و فرقی نمی کند دی سی کامیکس و دیزنی و سونی پیکچرز باشند یا مارول، مهم آن سیستمی است که راه خلاقیت را می بندد و با کلیشه ها پول درمی آورد و این کار را با قدرت قاهره انجام می دهد، یعنی تعداد سالن های بیشتری در اختیار فیلم های بدتر می گذارد تا سطح سینما پایین بماند. آن ها البته شاید با فرهنگ خصومت شخصی نداشته باشند، اما سطح را پایین نگه می دارند، چون در این زمین بهتر بلد هستند بازی نمایند.

مثلا اگر مارول مجبور گردد شابلون خودش که از شخصیت هایی ثابت ساخته شده را کنار بگذارد و برای خلق درام، به چالش با جهان پیرامون مشغول گردد، طبعا کم می آورد. آن ها معمولا روی این استدلال پافشاری می نمایند که خود مردم فیلم های ما را دوست دارند و تاکید می نمایند که این به آن ها مآغازیت می دهد؛ اما در یادداشت اسکورسیزی، با اشاره به مثال معروف اول مرغ آمد یا تخم مرغ، خیلی ساده این استدلال زیر سوال می رود.

او می نویسد: اگر می خواهید به من بگویید که موضوع خیلی ساده است و [دلیل فروش فیلم های مارول]همان بحث عرضه و تقاضاست و ارائه چیزی که مردم می خواهند، من مخالفت خواهم کرد.

این همان بحث مرغ و تخم مرغ است. اگر به مردم فقط یک نوع از چیزی داده گردد و برای مدتی بی خاتمه فقط همان یک نوع فروخته گردد، معلوم است که آن ها هم همان نوع از آن چیز را طلب خواهند کرد.

او درباره فرانشیز های مدرن که راه خلاقیت را بر سینما بسته اند می گوید: اسم شان این است که دنباله اند، اما حس و حال واقعی شان (بازسازی) است. فقط چیز هایی در آن ها وجود دارد که رسما از کمپانی اجازه حضور دریافت نموده اند، چون درواقع به هیچ شکل دیگری نمی توانند ساخته شوند. این طبیعت فرانشیز های مدرن است؛ بازارسنجی شده، با تماشاگر تست شده، آنالیز شده، اصلاح شده، دوباره آنالیز شده و دوباره اصلاح شده تا برای مصرف آماده شوند.

اگر حرف های اسکورسیزی خیلی مورد استقبال قرار می گیرند، این، چنان معنا می دهد که منطق درونی چنین سینمایی، این نوع سینما که مارول نمادش به حساب می آید و اسکورسیزی آن را شهربازی می خواند، تا حدود زیادی ته کشیده؛ آن هم در شرایطی که ظاهرا روز های اوج این سبک فیلمسازی است. شاید حتی فروش فیلم جوکر هم با توجه به آن جو پنهانی قابل آنالیز باشد که وجودش را می گردد از گستره واکنش ها به حرف اسکورسیزی فهمید. جوکر که هفتمین فیلم پرفروش جهان در سال 2019 است، سنخیتی با فیلم های دیگر این فهرست ندارد.

انتقام جویان؛ خاتمه بازی

یکی از اصلی ترین دعوا ها سر همین فیلم بود؛ انتقام جویان؛ خاتمه بازی. فروش این فیلم اگرچه بسیار بالا بود، اما این فروش بالا را نمی شد چندان غافلگیرنماینده دانست. این فروش بالا چیزی نبود جز نتیجه ریل گذاری هایی که توسط کمپانی های بزرگی مثل مارول کامیکس و دیزنی اجرا شده بود. برادران روسو، کارگردان این فیلم هستند و بازیگرانی مثل رابرت داونی جونیور، کریس ایوانز، مارک رافلو، کریس همسورث، اسکارلت جوهانسون، جرمی رنر، دان، بردلی کوپر و جاش برولین در آن بازی نموده اند.

مرد عنکبوتی: دور از خانه

مرد عنکبوتی: دور از خانه به کارگردانی جان واتس در شرکت مارول کامیکس ساخته شده است. این فیلم دنباله ای بر مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (2017) محسوب می گردد و همچنین بیست وسومین فیلم در جهانی سینمایی مارول به شمار می رود. از بازیگران فیلم می توان به تام هالند، ساموئل ال. جکسون، کوبی اسمالدرز، زندیا، جان فاورو، مریسا تومی و جیک جیلنهال اشاره نمود. فیلم سرشار از هزینه های تکنیکی است، چنانکه شاید چیز چندانی بیشتر از همین هزینه های جلوه گرانه در آن دیده نگردد.

داستان اسباب بازی 4

بعد از شیرشاه، سری چهارم داستان اسباب بازی، یکی دیگر از پروژه های سینمایی آمریکا بود که یک نوستالژی قدیمی را زیر جلوه های پرخرج تکنولوژی دفن کرد. داستان اسباب بازی 4 یک اسباب بازی جدید به جمع کاراکتر های قبلی اش افزود و در قالب سه بعدی روانه پرده های سینما شد. جاش کولی که از سال 2004 به عنوان طراح استوری برد انیمیشن هایی مثل شگفت انگیزان و پس از آن ماشین ها در 2006 و راتاتویی در 2007 کارش را آغاز کرد، کارگردان این فیلم است.

جوکر

پدیده سال جاری سینما های جهان بود. شاید نمونه هایی مثل این فیلم که تا حدودی ضدجریان هستند، در تاریخ سینمای آمریکا و جهان کم تعداد نباشد، اما یکی از چیز هایی که جوکر را تا این حد مهم کرد، اوضاع امروز جهان و البته شنیده شدن صدایی در همراهی با احساسات مرتبط با این اوضاع بود. جوکر دشمن بتمن است و بتمن نمادی از سرمایه داری مفید و صلح جو. بتمن دشمنانی دارد که از طبقه تازه به دوران رسیده هستند. در حقیقت او غیر از جوکر با چنین گروه هایی هم درگیری دارد و از این جهت می گردد او را مدافع و نماد طبقه نخبگان مالی یا همان ثروتمندان اصیل و به قول خودشان اشراف دانست. نقطه مقابل بتمن یک دیوانه قرار داده شده که بی هیچ دلیلی از کشتن لذت می برد. اما فیلم تاد فیلیپس تفسیر دیگری از این رویارویی ارائه داد و با توجه به اوضاع روز جهان بسیار مورد توجه نهاده شد.

چینی ها به بالای جدول نزدیک شدند

رتبه های نهم و دهم پرفروش ترین فیلم های جهان به دو اثر از سینمای چین تعلق می گیرد. فیلم زمین سرگردان درامی علمی- تخیلی است که کارگردان چینی فرانت گو آن را ساخته است. فیلم در ژانر های پسارستاخیزی می گنجد و در این قصه، خورشید به خاتمه عمر خود نزدیک تر شده است و مردم سرتاسر جهان، دستگاه هایی فوق پیشرفته را برای خارج کردن سیاره زمین از مدار و انتقال آن به یک منظومه جدید به وجود آورده اند. انیمیشن سینمایی نه ژ هم به کارگردانی یو یانگ ساخته شده است. شخصیت اصلی این انیمیشن با بهره گیری از اسطوره محبوب چینی ها به نام Nezha و کاملا مبتنی بر رمان کلاسیک سرمایه گذاری خدایان خلق شده است. مخاطبان چینی تاثیر به سزایی در فروش آثار سینمای جهان دارند، به طوری که اگر مخاطبان چینی از اکران خارج شوند، آثار مهم سینمایی فروش پایینی خواهند داشت. نمونه آن روزی روزگاری هالیوود به خاطر تحریم سینمای چین، در این کشور اکران نشده است و به همین دلیل فروش پایینی نسبت به سایر آثار سینمایی مطرح جهان دارد. شنان لی، دختر بروس لی به خاطر نحوه نمایش شخصیت پدرش در روزی روزگاری هالیوود شکایت خود را به وزارت ملی فیلم چین ارائه نموده است.

شیرشاه

شیرشاه یک نام آشنا برای بچه هایی است که در سنین پایین با انیمیشن کاغذی آن خاطرات زیادی داشتند؛ اما تکنیک سی جی ای در بازسازی سال 2019 این فیلم، تا حدی با افراط به کار رفته که برخی از صحنه های فیلم ممکن است با پلان های بلند و بزرگ در مستند های حیات وحش اشتباه گرفته شوند. شیرشاه جدید را بچه ها به هیچ وجه دوست ندارند و بزرگسالان هم که به شوق دیدار با یک خاطره قدیمی پای آن نشستند، با سرخوردگی از پای فیلم بلند شدند.

کاپتان مارول

این یکی حتی نام کمپانی را هم روی خودش دارد و البته غیر از جلوه های متظاهرانه تکنیکی، یک خصوصیت دیگر را هم که جزء شاخصه های اصلی دوران مارولیسم است در پوستر خود به شکلی عیان نشان می دهد؛ فمینیسم کور. این بیست ویکمین فیلم در کمپانی مارول است و قرار بود در سال 2014 ساخته گردد که با پنج سال تاخیر روانه پرده ها شد. این فیلم کارگردان گم نامی به نام آنا بودن برعهده دارد که ظاهرا تنها دلیل سپرده شدن پروژه به او زن بودنش بوده است و در کنار او رایان فلک کارگردان دوم است.

علاءالدین

علاءالدین یک دیزنی لند هندی است که به اشتباه عنوان عربی پیدا نموده. فیلم موزیکال است و پر از پایکوبی و شنگولی و پریدن از این شاخه به آن شاخه؛ اما پایکوبی های آن و حتی لباس های هنرپیشه ها و طراحی دکور و صحنه، هندی است نه عربی. چیزی که در این فیلم قرار است مخاطبان را جذب کند، نه داستان فیلم، بلکه جلوه های بصری آن است. داستان درونمایه چندان پیچیده ای ندارد و پلات اصلی کار روی ماجرای دل بستن یک دختر ثروتمند (شاهزاده) به پسری فقیر سوار می گردد.

هابز و شاو

نام دو شخصیت است که به ترتیب دواین جانسون و جیسون استاتهام نقش هایشان را بازی می نمایند. داستان این فیلم دو سال پس از اتفاقات فیلم سرنوشت خشمگین یا همان سریع و خشمگین 8 به وقوع می پیوندد. دیوید لیچ که کارگردان ددپول 2 و تهیه نماینده جان ویک هم بوده، کارگردان هابز و شاو است. او سابق بر این یک بدلکار بود و در سال 1999 با فیلم هدف دقیق به کارگردانی شلدون لتیچ آغاز نموده بود و پس از اینکه کارگردان شد، کار هایی را جلوی دوربین برد که در آن ها اساسا چیز چندانی جز صحنه های پرخرج اکشن وجود ندارد. هابز و شاو از لحاظ کارگردانی دارای ایرادات واضحی است که کلیپ های آن در فضای مجازی پر شده اند، اما این چیزی نیست جز فیلمی که باید زیاد بفروشد، چون زیاد برای ساختن آن خرج شده است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "سینمای 2019 بدون شگفتی ، 10 فیلم پرفروش دنیا در سال میلادی که گذشت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سینمای 2019 بدون شگفتی ، 10 فیلم پرفروش دنیا در سال میلادی که گذشت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید