اشتغال و سوء بهداشت
به گزارش عینک آفتابی، برای بسیاری از مردان، شغل همه چیز است، و اگر در این مقوله خود را محروم یا ناموفق ببینند، دچار افسردگی و یأس می شوند.
مشاغلی هستند که همیشه با آلودگی و سوء بهداشت قرین هستند. این مشاغل، ضایعاتی را بر فرد تحمیل می کنند که نتیجه آن چیزی جز نقصان سلامت و طول عمر نیست. ضایعات ریوی، سرطان، نقص عضو، آلرژی، بیماری های حرفه ای و حوادث غیر مترقبه، نمونه هایی هستند که با بیانگر آلودگی شغلی اند، یا اقدام های فرد را برای روبروه با معضلات شغلی محدود می کنند.
پس واداشتن شاغلین به رعایت بهداشت بهتر، یا عادت های بهداشتی بهتر و یا غربالگری افراد در معرض خطر و جلسات منظم مشاوره، و مبارزه باعادتهای سوء، از اقداماتی است که هم اندازه علاقه و خرسندی در شغل را ایجاد میکند و هم آثار سلامت و کام یابی را ارتقا می بخشد. ضایعاتی که ناشی از اشتغال هستند، یا پدید آمده از خود حرفه هستند، یا ناشی از مکانیزم های روانی و استرس زایی مشاغل اند.
مکانیزم های کسالت آور و ظاهر آرام بخش، مثل سیگار ممکن است بر عادات بهداشتی در محیط کار تأثیر گذارد. کارکنان یا پزشکان بخش سرطان در یک بیمارستان - شاید به علت مشاهده درد و رنج بیماران و بستگان آن ها با اینکه به اندازه کافی از خطرهای مصرف دخانیات آگاه هستند، اما با وجود این سیگار می کشند و ممکن است نتوانند این عادت غیربهداشتی را ترک کنند. برای برخی مشاغل، آثار سوء بهداشتی کار، بیش از مکانیزم ها و آثار جانبی آن است؛ به عنوان مثال: ریه کشاورزان به علت استنشاق یونجه کپک زده با گرد و غبار غلات خطرهایی را متحمل می گردد. علاوه بر بیماری های تنفسی (ریه کشاورزان، بیسینوزیس، آسم شغلی)، خطرهای فیزیکی و حوادث (خطرهای ناشی از ابزارهای مکانیزه)، خطرهای سمی، و بیماری های مشترک انسان و جانوران (تب مالت، آنفولانزا) عواملی است که خطرهای شغلی را در کشاورزی پدید می آورد.
در کشاورزی، خصوصا در مناطقی که هنوز کشاورزان بنا به ادله ای ارتباط مستقیم با خاک و محصولات زراعی دارند، امراض انگلی، پوستی و سرطان معده بیشتر خود را به جامعه تحمیل می کنند. در صنایع باتری، شیشه سازی، کشتی سازی، چاپ، کوزه گری و لاستیک سازی، کارگران بیش از هر ماده سمی دیگر در روبروه با سرب هستند. سرطان مثانه که در نتیجه آمین های معطر به وجود می آید، در صنایع. لاستیک سازی، رنگ سازی و رنگ آمیزی، صنایع گاز، سازنده کابل های برقی چرم سازی و مشاغل آلوده بیشتر مشاهده می گردد.
لازم است بگوییم سرطان های شغلی: مدت ها پس از روبرو روی می دهد (شاید ده تا بیست سال به درازا بکشد). بیماری حتی پس از پایان روبروه هم ممکن است بروز کند. در پیشگیری، رعایت بهداشت فردی بسیار اهمیت دارد. بیش از نود درصد سرطان های ریه، به سیگارکشیدن، آلودگی هوا، و روبروه شغلی منتسب میگردد. در روبروه شغلی، سمپاش ها بیشتر در معرض مسائل ریوی قرار می گیرند.
به رغم اینکه برخی مشاغل نیرو بر می توانند در شغل خود به تعادل تغذیه ای و روانی بپردازند، برخی صاحبان مشاغل خدماتی مانند مدیران، تاجران و بازاریابهای دچار استرس و سوء تغذیه از نوع پرخوری شده و لطمات بهداشتی را از بعد افراط در تغذیه برای خود فراهم می سازند. صاحبان برخی مسئولیت ها، مثل مدیران و معلمان و کاربران ابزارهای فن آوری ارتباطات، به علت نشستن یا ایستادن یکنواخت، مسائل استخوانی - عضلانی را در فرآیند زیستی - شغلی خود پدید می آورند یا باعث کم تحرکی و چاقی می شوند، که در صورت توجه نکردن به این گونه موارد سوء بهداشتی، سلامت طولانی مدت خود را به خطر می اندازند. مثلا سکته مغزی و سرطان از عوارض پشت میزنشینی است.
مشاغل سخت و استرس آور، مثل پرستاری، بانکداری، معلمی، رانندگی - و در ایران، نانوایی - به علت روبروه با جمعیت بیشتر، حالات مختلف و متغیر خلقی را در فرد پدید می آورد، که معمولا ترشحات آنزیمی غددی، کبدی و معده ای را تغییر داده و سلامت را تهدید می کنند. این تهدیدها معمولا قلبی - عروقی یا عصبی - مغزی است، که در صورت توجه نکردن به بهداشت مشاغل، سلامت عمومی در خطر می افتد.
بازیگران تئاتر و سینما، به نسبت بیشتری سیگار می کشند، اختلال های خواب و مسائل اضطراب و مسائل صوتی و حساسیت های پوستی دارند و به نسبت بیشتری دچار عوارض کبدی، عصبی، مغزی و عروقی می گردند. افزایش سطح خود آگاهی و تقویت دانش در مورد تعامل بین محیط کار و واکنش های مربوطه باید به عنوان هدف نهایی اصلی گروه های مراقبت بهداشت حرفه ای (در جامعه) در نظر گرفته گردد در طب کار، برای مقابله با استرس ها، بیش از هر چیز به آموزش احتیاج داریم. مثلا در مسئله نوبت کاری و شیفت کاری یکی از مسائل بسیار مهم در سلامت شغلی کارکنان است و این از وظایف مدیران صنعتی است که به کارگران آموزش دهند که نوبت کاری - خصوصا نوبت کاری شب - بسیار آسیب زاست و بیش از شیفت کاری به سلامت نیروی کار لطمه می زند.
قبل از هر چیز فشارهای روانی کار از مسئولیت پذیری فرد شاغل پدید می آید. همیشه، همه افراد نمی توانند مسائل سِمت و مسئولیت را هضم کنند. برخی افراد، به علت علاقه، انگیزه، توان جسمی و ذهنی، و وجدان قوام یافته، مسائل مسئولیت را حل می کنند، اما برخی دیگر زنده زنده خود را می خورند (اصطلاحا خودخوری). افراد عجولی که به اندازه کافی قدرت جسمی، روحی، استراحت و خواب ندارند، و در دلشان امیدها دارند، و انتظارهای حرفه ای شان زیاد است، و خصوصا نمی توانند سیستم حمایتی متراکمی از همکاران و دوستان به وجود بیاورند، دچار نومیدی و تنش بیرونی و درونی میشوند.
برای بسیاری از مردان، شغل همه چیز است، و اگر در این مقوله خود را محروم یا ناموفق ببینند، دچار افسردگی و یأس می شوند، و احتمالا تمام مسائل زندگی - اعم از شغلی و غیرشغلی - را به یکدیگر پیوند زده و سلامت روانی خود را متزلزل می کنند. از سوی دیگر، ظرفیت ها و توانایی ها در افراد فرق دارد. در شرایطی که برخی زنان در زمانی تعیین می توانند هم با تلفن صحبت کنند و هم با ارباب رجوع، و در عین حال گفته ها و خواسته های آن ها را یادداشت کنند، برخی مردان برای اجرای یک برنامه کوتاه، احتیاج به تفکر یک ساعته دارند.
ظرفیت های محدود، دامنه استرس ها را وسیع می کند، و نمی گذارد دارنده شغل در اجرای طرح ها و برنامه های خویش توفیقی کسب کند. مخفی کردن و وانمود نکردن استرس، یا فرار از مسئولیت، راه چاره مسئله نیست. گرچه درمان نهایی از بین بردن تنش حرفه ای نپذیرفتن مسئولیت است، ولی یک راه چاره اساسی، عقلانی و شدنی نیست، زیرا عدم پذیرش مسئولیت شغلی به معنای پذیرش مسئولیت بسیاری از کارکردهای منفی عدم تعهد و عدم تعلق اجتماعی است.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص99-94، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
منبع: راسخون